آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

خواب های سنگین ِ سرزده را جدی بگیریم!

خواب رویاي فراموشي هاست

خواب را دريابم

که در آن دولت خاموشي هاست

 

روز بود ، خیابان ِ خانه ی تان ، من را در خود گم کرده بود .

تاریک بود ، آن قدر تاریک که پلک به هم نمی زدم ، می دویدم .

یک شهر با آدمهای ِ فرفره مویی ، خانه ها ، دیوارها، ایستگاه اتوبوس ،حتّی خودت ! چشمهایم را باز کردم .

خواب دیده ام؛ در خواب گم شده بودم در هوای ِ نفس های ِ تو .

اگر قانونی برای خواب بود ، مطمئنا قانونِ وزن خواب  را می نوشتم .

خوابها وزن دارند ،آن قدر که می توانند راحتت کنند ،شادت کنند ،غمگینت کنند،به رویاها امیدوارت کنند *:)

وقتی آن قدر بی محابا و ناگهان مهمان ِذهنِ پر رفت و آمدت می شوند،وزنشان را احساس می کنی .

وزن خواب ِ بی خواب شده ام، درست از دیشب روی کتف چپم سنگینی می کند ،

می دانی که ؟! کتف چپم بی طاقت است ، نازپرورده است ...

 

+دلیل نوشت : ساعت ِ خانمتون افتاد ... { هنوز صداش تو ذهنم ِ ! }

 

 

 

 

+ نوشته شده در برچسب:سنجاق شده به : درگوشی ِ یواشکی, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |